سنگینی زیاد روی دوش انسانیست که می خواهد فوق العاده باشد.

انقدر زیاد که راه رفتن هم بغرنج می شود. و در مسیری که هست راه به جایی نمی برد.من فکر میکنم بهترین رقم انسان آنهایی هستند که معمولی و ساده اند .بیش تر از هر الگویی شباهت به خودشان میدهند.

الگوی بهترین بودن از نظر من یک اغراق سمی برای زندگی آدمه برفرض گاهی صبح ها که ساعت کوک شده مرا نمی تواند بیدار کند و یک ساعت بعد تازه چشمهایم را به زور باز میکنم چنان برایم سنگین تمام میشود که انگار تا کله ظهر خوابیده ام.دیروز مریض بودم و بیشتر از اینکه سردرد و بیحالی مرا ناراحت کند از این آشفته بودم که چرا امروز کاری انجام نداده ام.این حاصل همان سخت گیری هاییست که به منزله به موفقیت رسیدن برای خودم در نظر گرفته بودم.بد نیست از خودم بپرسم موفقیت به چه قیمتی وقتی شادی در کار نباشد؟

 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها